جدول جو
جدول جو

معنی memasang - جستجوی لغت در جدول جو

memasang
نصب کردن، نصب کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نگه داشتن، نگه دارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تخلیه کردن، دور انداختن، دفع کردن، رها کردن، کنار گذاشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شناور بودن، شناور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ممنوع کردن، منع، ممانعت کردن، ممنوع، تحریم کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ملتهب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کتاب کردن، سفارش دهید، رزرو کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زین گذاشتن، زین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جفت کردن، جفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کاشی گذاشتن، کاشی گذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رگبار زدن، نصب پرچ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
لوله کشیدن، نصب لوله ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فرش کردن، نصب فرش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دنده گذاری کردن، دندان ها را تنظیم کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پر پرواز کردن، نصب پر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی