معنی memangku - جستجوی لغت در جدول جو
memangku
در آغوش گرفتن، حمل کنید
ادامه...
دَر آغوش گِرِفتَن، حَمل کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memangkas
برش زدن، برش دادن، بریدن، حذف کردن، برش کردن
ادامه...
بُرِش زَدَن، بُرِش دادَن، بُریدَن، حَذف کَردَن، بُرِش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merangkum
مختصر کردن، خلاصه کردن، همتراز
ادامه...
مُختَصَر کَردَن، خُلاصِه کَردَن، هَمتَراز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memandu
راهنمایی کردن، راهنمای
ادامه...
راهنَمایی کَردَن، راهنَمای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
ادامه...
میخ زَدَن، میخکوب شُدِه، میخکوب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی