جدول جو
جدول جو

معنی memaksa - جستجوی لغت در جدول جو

memaksa
وادار کردن، زور، اجبار کردن، مجبور کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لباس پوشیدن، استفاده کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کنجکاوانه، کنجکاو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور گستاخانه، به زور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی