معنی memadai - جستجوی لغت در جدول جو
memadai
کافی
ادامه...
کافی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memasak
پختن
ادامه...
پُختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara memadai
به طور مناسب، به اندازه کافی
ادامه...
بِه طُورِ مُناسِب، بِه اَندازِه کافی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak memadai
به طور ناکافی
ادامه...
بِه طُورِ ناکافی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
madai
ادّعا، ادّعا می کند
ادامه...
اِدِّعا، اِدِّعا مِی کُند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mesada
مقرّری، کمک هزینه
ادامه...
مُقَرَّری، کُمَک هَزینِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
menodai
لکّه دار کردن
ادامه...
لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memarahi
سرزنش کردن
ادامه...
سَرزَنِش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memahami
درک کردن، درک کنند، فهمیدن
ادامه...
دَرک کَردَن، دَرک کُنَند، فَهمیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memakai
لباس پوشیدن، استفاده کنید
ادامه...
لِباس پوشیدَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memahat
مجسّمه ساختن، مجسّمه سازی، تراشیدن
ادامه...
مُجَسَّمِه ساختَن، مُجَسَّمِه سازی، تراشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menamai
نامگذاری کردن، نامگذاری، اصطلاح کردن
ادامه...
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menandai
علامت زدن، علامت گذاری، اظهار نظر کردن
ادامه...
عَلامَت زَدَن، عَلامَت گُذاری، اِظهار نَظَر کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memindai
اسکن کردن، اسکن کنید
ادامه...
اِسکَن کَردَن، اِسکَن کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memudar
کم رنگ شدن، محو شدن، رنگ پریدگی
ادامه...
کَم رَنگ شُدَن، مَحو شُدَن، رَنگ پَریدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memulai
شروع کردن، شروع کنید، آغاز کردن
ادامه...
شُروع کَردَن، شُروع کُنید، آغاز کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak memadai
ناقص، ناکافی
ادامه...
ناقِص، ناکافی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی