معنی meludah - جستجوی لغت در جدول جو
meludah
تف انداختن، تف
ادامه...
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memudar
کم رنگ شدن، محو شدن، رنگ پریدگی
ادامه...
کَم رَنگ شُدَن، مَحو شُدَن، رَنگ پَریدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melumas
چرب کردن، گریس
ادامه...
چَرب کَردَن، گریس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melukai
آسیب رساندن، زخمی کردن، آسیب زدن، زخم زدن، زخم زننده
ادامه...
آسیب رِساندَن، زَخمی کَردَن، آسیب زَدَن، زَخم زَدَن، زَخم زَنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melemah
ضعیف شده، ضعیف شده است
ادامه...
ضَعیف شُدِه، ضَعیف شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meledak
انفجار کردن، منفجر شدن، صدای انفجار دادن، ترکیدن، انفجاری
ادامه...
اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن، صِدایِ اِنفِجار دادَن، تَرکیدَن، اِنفِجاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menuduh
متّهم کننده، متّهم کردن، اتّهام کردن
ادامه...
مُتَّهَم کُنَندِه، مُتَّهَم کَردَن، اِتِّهام کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meluas
فراگیر، گسترده است
ادامه...
فَراگیر، گَستَردِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meluap
سرریز شدن، سرریز
ادامه...
سَرریز شُدَن، سَرریز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mudah
آسان
ادامه...
آسان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی