معنی melimpah - جستجوی لغت در جدول جو
melimpah
فراوان
ادامه...
فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
melompat
پرش کردن، پرش، پریدن، جهش کردن، جست و خیز کردن
ادامه...
پَرِش کَردَن، پَرِش، پَریدَن، جَهش کَردَن، جَست و خیز کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melempar
ریختن، پرتاب، پرتاب کردن، انداختن، نیزه انداختن
ادامه...
ریختَن، پَرتاب، پَرتاب کَردَن، اَنداختَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berlimpah
فراوان بودن، فراوان
ادامه...
فَراوان بودَن، فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melipat
چروک انداختن، بریزید، تا کردن
ادامه...
چُروک اَنداختَن، بِریزید، تا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melemah
ضعیف شده، ضعیف شده است
ادامه...
ضَعیف شُدِه، ضَعیف شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan melimpah
بوفور، به وفور، به طور فراوان
ادامه...
بِوُفور، بِه وُفور، بِه طُورِ فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelebihan melimpah
فراوانی زیاد، مزایای فراوان
ادامه...
فَراوانی زیاد، مَزایایِ فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara melimpah
فراوان، به وفور، به طور فراوان
ادامه...
فَراوان، بِه وُفور، بِه طُورِ فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی