جدول جو
جدول جو

معنی melihat - جستجوی لغت در جدول جو

melihat
دیدن، ببینید، چشم دوختن، نگاه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چروک انداختن، بریزید، تا کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فریفتن، جذّاب، جذب کردن، جذب کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ماساژ دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مجسّمه ساختن، مجسّمه سازی، تراشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رگه انداختن، سرعت گرفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ذاتی، پیوست شده است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل مشاهده، دیده می شود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با دیده شهوت نگاه کردن، با شهوت نگاه کن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نگاه اجمالی انداختن، یک نگاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی