معنی mekanik - جستجوی لغت در جدول جو
mekanik
مکانیکی، مکانیک
ادامه...
مِکانیکی، مِکانیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mekanik
مکانیکی
ادامه...
مِکانیکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menarik
جذّاب، جالب، جذب کردن، کشیدن، پس گرفتن
ادامه...
جَذّاب، جالِب، جَذب کَردَن، کِشیدَن، پَس گِرفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
çekinik
پس زننده، مغلوب
ادامه...
پَس زَنَندِه، مَغلوب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
metalik
فلزّی
ادامه...
فِلِزّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
teknik
فنّی
ادامه...
فَنّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mekanik olarak
به طور مکانیکی، به صورت مکانیکی
ادامه...
بِه طُورِ مِکانیکی، بِه صورَتِ مِکانیکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
secara biomekanik
از نظر زیست مکانیکی، به صورت بیومکانیکی
ادامه...
اَز نَظَر زیست مِکانیکی، بِه صورَت بیُومِکانیکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
biyomekanik olarak
از نظر زیست مکانیکی، به صورت بیومکانیکی
ادامه...
اَز نَظَر زیست مِکانیکی، بِه صورَت بیُومِکانیکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
elektromekanik bir şekilde
به طور الکترومکانیکی، به صورت الکترومکانیکی
ادامه...
بِه طُورِ اِلِکتِروُمِکانیکی، بِه صورَتِ اِلِکتِروُمِکانیکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kwa njia ya biomekaniki
از نظر زیست مکانیکی، از طریق بیومکانیک
ادامه...
اَز نَظَر زیست مِکانیکی، اَز طَریق بیُومِکانیک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa umeme wa mekanika
به طور الکترومکانیکی، برای برق مکانیکی
ادامه...
بِه طُورِ اِلِکتِروُمِکانیکی، بَرایِ بَرق مِکانیکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی