معنی mediatore - جستجوی لغت در جدول جو
mediatore
واسطه
ادامه...
واسِطِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
meditatore
مدیتیشن کننده، مراقبه کننده
ادامه...
مِدیتیشِن کُنَندِه، مُراقِبِه کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mediator
واسطه
ادامه...
واسِطِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mediator
واسطه، انتقال دهد، تسهیل کننده، راحتی
ادامه...
واسِطِه، اِنتِقال دَهَد، تَسهِیل کُنَندِه، راحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
meditator
مدیتیشن کننده، مراقبه کننده
ادامه...
مِدیتیشِن کُنَندِه، مُراقِبِه کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dedicatore
نذرکننده، وقف کننده
ادامه...
نَذرکُنَندِه، وَقف کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mediador
واسطه
ادامه...
واسِطِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mediador
واسطه
ادامه...
واسِطِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Mediator
واسطه، میانجی
ادامه...
واسِطِه، میانجی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Mediator
واسطه، میانجی
ادامه...
واسِطِه، میانجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
editore
ویراستار، ناشر
ادامه...
ویراستار، ناشِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mediare
واسطه گری کردن، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، واسِطِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی