معنی mediare - جستجوی لغت در جدول جو
mediare
واسطه گری کردن، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، واسِطِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rimediare
درمان کردن، درمان
ادامه...
دَرمان کَردَن، دَرمان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
medicare
پانسمان کردن، دارو دادن
ادامه...
پانسِمان کَردَن، دارو دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mediar
واسطه گری کردن، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، واسِطِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mediasi
واسطه گری، میانجیگری
ادامه...
واسِطِه گَری، میانجیگَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
medible
قابل اندازه گیری
ادامه...
قابِلِ اَندازِه گیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pedinare
تعقیب کردن، ساقه
ادامه...
تَعقِیب کَردَن، ساقِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dedicare
تقدیم کردن، اختصاص دهید، وقف کردن
ادامه...
تَقدِیم کَردَن، اِختِصاص دَهید، وَقف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
deviare
انحراف پیدا کردن، منحرف کردن، انحراف داشتن، انحراف کردن، جا به جا کردن، منحرف شدن
ادامه...
اِنحِراف پِیدا کَردَن، مُنحَرِف کَردَن، اِنحِراف داشتَن، اِنحِراف کَردَن، جا بِه جا کَردَن، مُنحَرِف شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Mediate
واسطه گری کردن، میانجیگری کردن
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، میانجیگَری کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
meritare
شایستگی داشتن، سزاوار، لیاقت داشتن
ادامه...
شایِستِگی داشتَن، سِزاوار، لِیاقَت داشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mediatore
واسطه
ادامه...
واسِطِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
odiare
نفرت داشتن، نفرت
ادامه...
نَفرَت داشتَن، نَفرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
medir
اندازه کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، اندازه گیری کردن
ادامه...
اَندازِه کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه گِرِفتَن، اَندازِه گیری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
medir
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، اندازه کردن
ادامه...
اَندازِه گیری کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه گِرِفتَن، اَندازِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی