معنی mediacja - جستجوی لغت در جدول جو
mediacja
واسطه گری، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری، واسِطِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
medytacja
مدیتیشن، مراقبه کننده
ادامه...
مِدیتیشِن، مُراقِبِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
sedacja
بی هوشی، بدبختی
ادامه...
بی هوشی، بَدبَختی
دیکشنری لهستانی به فارسی