معنی matukio - جستجوی لغت در جدول جو
matukio
وقوع، رویدادها
ادامه...
وُقوع، رویدادها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
marudio
مقصد، فرکانس
ادامه...
مَقصَد، فِرِکانس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
matokeo
عواقب، نتایج، نتیجه، نتیجه دادن
ادامه...
عَواقِب، نَتایِج، نَتیجِه، نَتیجِه دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
matusi
توهین آمیز، توهین ها، بی ادب، تهمت زننده، بی حرمت، ناسزاگویی، توهین
ادامه...
تُوهین آمیز، تُوهین ها، بی اَدَب، تُهمَت زَنَندِه، بی حُرمَت، ناسَزاگویی، تَوهِین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
maturo
رسیده، بالغ
ادامه...
رِسیدِه، بالِغ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tukio
حادثه مندی، رویداد، وقوع
ادامه...
حادثِه مَندی، رویداد، وُقوع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa matukio
با وقفه، برای رویدادها
ادامه...
با وَقفِه، بَرایِ رویدادها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
yenye matukio
پر حادثه
ادامه...
پُر حادثِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
bila matukio
بی حادثه، بدون حادثه
ادامه...
بی حادثِه، بِدونِ حادثِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی