معنی matka - جستجوی لغت در جدول جو
matka
مادر، مادری
ادامه...
مادَر، مادَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mateka
گرفتار، اسیر
ادامه...
گِرِفتار، اَسیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
dapat diselamatkan
قابل استرداد، را می توان ذخیره کرد
ادامه...
قابِلِ اِستِرداد، را مِی تَوَان ذَخیرِه کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
diselamatkan
نجات یافته، ذخیره شده است
ادامه...
نَجَات یافتِه، ذَخیرِه شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyematkan
قرار دادن، سنجاق، سنبه کردن
ادامه...
قَرار دادَن، سَنجاق، سُنبِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyelamatkan
نجات دادن، ذخیره کنید
ادامه...
نَجَات دادَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa diselamatkan
غیرقابل بازیابی، نمی توان ذخیره کرد
ادامه...
غِیرِقابِلِ بازیابی، نِمی تَوَان ذَخیرِه کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی