معنی masalah - جستجوی لغت در جدول جو
masalah
مشکل
ادامه...
مُشکِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
salah
اشتباه کردن، اشتباه است، غلط، اشتباه، نادرست، درست نیست
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه اَست، غَلَط، اِشتِباه، نادُرُست، دُرُست نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memperbaiki masalah
عیب یابی کردن، مشکل را برطرف کنید
ادامه...
عِیب یابی کَردَن، مُشکِل را بَرطَرَف کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bermasalah
مشکل، مشکل ساز
ادامه...
مُشکِل، مُشکِل ساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara bermasalah
به طور مشکل ساز، مشکل ساز
ادامه...
بِه طُورِ مُشکِل ساز، مُشکِل ساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی