معنی martelen - جستجوی لغت در جدول جو
martelen
عذاب دادن، شکنجه
ادامه...
عَذاب دادَن، شِکَنجِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
martelend
آزاردهنده، عذاب آور
ادامه...
آزاردَهَندِه، عَذاب آوَر
دیکشنری هلندی به فارسی
marteler
چکّش زدن، چکّش
ادامه...
چَکُّش زَدَن، چَکُّش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
martelar
چکّش زدن، چکّش
ادامه...
چَکُّش زَدَن، چَکُّش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
wortelen
ریشه دادن، ناوشکن
ادامه...
ریشِه دادَن، ناوشِکَن
دیکشنری هلندی به فارسی
aarzelen
تردید کردن، تردید کنید
ادامه...
تَردِید کَردَن، تَردِید کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
markeren
علامت زدن، علامت گذاری کنید
ادامه...
عَلامَت زَدَن، عَلامَت گُذاری کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
kantelen
تمایل داشتن، کج کردن، شیب داشتن
ادامه...
تَمَایُل داشتَن، کَج کَردَن، شیب داشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
spartelen
دست و پا زدن، دست و پا کردن
ادامه...
دَست و پا زَدَن، دَست و پا کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی