معنی mamalia - جستجوی لغت در جدول جو
mamalia
پستاندار، پستانداران
ادامه...
پِستاندار، پِستانداران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
muamala
معامله
ادامه...
مُعامِلِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
familia
آشنا، خانواده، آشنایی
ادامه...
آشِنا، خانِوادِه، آشنایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mamlaka
قدرت، اقتدار، صلاحیّت، صلاحیّت قضایی
ادامه...
قُدرَت، اِقتِدار، صَلاحیَّت، صَلاحیَّت قَضایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mfamasia
داروساز
ادامه...
داروساز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
makali
دانه داری، لبه، تیزی، زننده
ادامه...
دانِه داری، لَبِه، تیزی، زَنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mahali
مکان، محل
ادامه...
مَکان، مَحَل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mnyama wa mamalia
پستاندار، یک پستاندار
ادامه...
پِستاندار، یِک پِستاندار
دیکشنری سواحیلی به فارسی