معنی machtig - جستجوی لغت در جدول جو
machtig
قدرتمند
ادامه...
قُدرَتمَند
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
machtigen
توانا کردن، توانمند کردن
ادامه...
تَوانا کَردَن، تَوانمَند کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
mächtig
با قدرت زیاد، قدرتمند، به طور قدرتمند، قوی
ادامه...
با قُدرَت زیاد، قُدرَتمَند، بِه طُورِ قُدرَتمَند، قَوی
دیکشنری آلمانی به فارسی
vochtig
به طور مرطوب، مرطوب، به طور نمناک، با رطوبت
ادامه...
بِه طُورِ مَرطوب، مَرطوب، بِه طُورِ نَمناک، با رُطوبَت
دیکشنری هلندی به فارسی
süchtig
معتاد
ادامه...
مُعتاد
دیکشنری آلمانی به فارسی
prachtig
به طور باشکوه، زیبا، شگفت انگیز، شکوه مند، فوق العاده
ادامه...
بِه طُورِ باشُکوه، زیبا، شِگِفت اَنگیز، شِکوِه مَند، فُوق العادِه
دیکشنری هلندی به فارسی
nichtig
بیهوده، باطل
ادامه...
بیهودِه، باطِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
mufachtig
کپک زده، کهنه
ادامه...
کَپَک زَدِه، کُهنِه
دیکشنری هلندی به فارسی
richtig
به طور صحیح، درست است، درست، صحیح
ادامه...
بِه طُورِ صَحیح، دُرُست اَست، دُرُست، صَحیح
دیکشنری آلمانی به فارسی
wichtig
اصلی، مهمّ است، به طور مهمّ، مهمّ
ادامه...
اَصلی، مُهِمّ اَست، بِه طُورِ مُهِمّ، مُهِمّ
دیکشنری آلمانی به فارسی
krachtig
قوی، قدرتمند، به طور قهری، با قدرت، با قدرت زیاد، به طور قوی، به طور قدرتمند
ادامه...
قَوی، قُدرَتمَند، بِه طُورِ قَهری، با قُدرَت، با قُدرَت زیاد، بِه طُورِ قَوی، بِه طُورِ قُدرَتمَند
دیکشنری هلندی به فارسی
luchtig
هوایی، هوادار، با سبک
ادامه...
هَوایی، هَوادار، با سَبُک
دیکشنری هلندی به فارسی
embleemachtig
نمادین، نماد مانند
ادامه...
نَمادین، نَمَاد مانَند
دیکشنری هلندی به فارسی
stormachtigheid
تندباد، طوفان، طوفانی بودن
ادامه...
تُندباد، طوفان، طوفانی بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
stormachtig
با طوفان، طوفانی، به طور طوفانی
ادامه...
با طوفان، طوفانی، بِه طُورِ طوفانی
دیکشنری هلندی به فارسی
stoomachtig
به طور بخارآلود، بخاردار
ادامه...
بِه طُورِ بُخارآلود، بُخاردار
دیکشنری هلندی به فارسی