معنی lupa - جستجوی لغت در جدول جو
lupa
فراموش کردن، فراموش کن
ادامه...
فَراموش کَردَن، فَراموش کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
luka
زخم
ادامه...
زَخم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan pelupa
به طور فراموشکارانه، با فراموشی
ادامه...
بِه طُورِ فَراموشکارانِه، با فَراموشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelupaan
فراموشی
ادامه...
فَراموشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelupa
فراموشکار
ادامه...
فَراموشکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mudah dilupakan
فراموش شدنی، به راحتی فراموش می شود
ادامه...
فَراموش شُدَنی، بِه راحَتی فَراموش مِی شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengelupasan
پوسته پوسته بودن، لایه برداری
ادامه...
پوستِه پوستِه بودَن، لایِه بَرداری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tak terlupakan
به طور یادگاری، فراموش نشدنی، به طور فراموش نشدنی
ادامه...
بِه طُورِ یادگاری، فَراموش نَشُدَنی، بِه طُورِ فَراموش نَشُدَنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terlupakan
فراموش شده
ادامه...
فَراموش شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tak terlupakan
غیرقابل یادآوری، فراموش نشدنی
ادامه...
غِیرِقابِلِ یادآوَری، فَراموش نَشُدَنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی