- lottare
جستجو کردن، مبارزه کن، دست و پنجه نرم کردن، کشتی گرفتن، مبارزه کردن
معنی lottare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پزشک، دکتر
انتخاب کردن
اظهار نظر کردن، توجّه داشته باشید، متوجّه شدن
تحسین کردن، ستایش، ستایش کردن، مدح کردن
اهدا کردن، تجهیز کردن
رأی دادن
حذف کردن، هرس کنید
صعود کردن، راه اندازی کنید
خواننده
دستور دادن، دیکته کردن
آسیب رساندن با حرارت، سوزاندن
بر تست کردن، نان تست
دور رفتن، یورتمه سواری
آروغ، آروغ زدن
حمل کردن، آوردن
رها کردن، دور انداختن
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
هزینه داشتن، هزینه
اتّخاذ کردن، اتّخاذ
سرخوردن، لغزش
مبارزات، مبارزه می کند