معنی longgar - جستجوی لغت در جدول جو
longgar
سست، شل، آزاد
ادامه...
سُست، شُل، آزاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
longsor
برف سنگی شدن، رانش زمین
ادامه...
بَرف سَنگی شُدَن، رانِش زَمین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alongar
دراز کردن، طولانی کردن
ادامه...
دِراز کَردَن، طولانی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
anggar
شمشیرزنی، شمشیربازی
ادامه...
شَمشیرزَنی، شَمشیربازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lograr
انجام دادن، به دست آوردن، دست یافتن
ادامه...
اَنجام دادَن، بِه دَست آوَردَن، دَست یافتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rongga
حفره
ادامه...
حُفرِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelonggaran
تساهل، آزادی عمل، شل بودن، آزادی خوٰاهی
ادامه...
تَسَاهُل، آزادی عَمَل، شُل بودَن، آزادی خوٰاهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melonggarkan
آرام کردن، شل کردن
ادامه...
آرام کَردَن، شُل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara longgar
به سادگی، آزادانه، شلخته
ادامه...
بِه سادِگی، آزادانِه، شَلَختِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی