معنی lokalizacja - جستجوی لغت در جدول جو
lokalizacja
مکان، محل
ادامه...
مَکان، مَحَل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
delokalizacja
عدم تمرکز، عدم تناسب
ادامه...
عَدَمِ تَمَرکُز، عَدَمِ تَنَاسُب
دیکشنری لهستانی به فارسی
wokalizacja
آوازسازی، آوازی
ادامه...
آوازسازی، آوازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
fokalizacja
تمرکز، غیرمتمرکز کردن
ادامه...
تَمَرکُز، غِیرِمُتِمَرکِز کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
legalizacja
قانونی سازی، قانونی شدن، قانونی کردن
ادامه...
قانونی سازی، قانونی شُدَن، قانونی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
globalizacja
جهانی شدن، جهش
ادامه...
جَهانی شُدَن، جَهش
دیکشنری لهستانی به فارسی