معنی linglung - جستجوی لغت در جدول جو
linglung
حواس پرت، مات و مبهوت
ادامه...
حَواس پَرت، مات و مَبهُوت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
lengkung
منحنی ها، منحنی
ادامه...
مُنحَنی ها، مُنحَنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langsung
مستقیماً، مستقیم، رک و راست
ادامه...
مُستَقیماً، مُستَقیم، رُک و راست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bingung
متحیّر، گیج شده، گیج، سرگشته، گیج کننده، مبهوت، سردرگم، پریشان، متعجّب
ادامه...
مُتَحَیِّر، گیج شُدِه، گیج، سَرگَشتِه، گیج کُنَندِه، مَبهُوت، سَردَرگُم، پَریشان، مُتِعَجِّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی