معنی letnan - جستجوی لغت در جدول جو
letnan
فرمانده کمکی، ستوان
ادامه...
فَرماندِه کُمَکی، سُتوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
letusan
فوران
ادامه...
فَوَران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rentan
آسیب پذیر، مستعد به، مستعد
ادامه...
آسیب پَذیر، مُستَعِد بِه، مُستَعِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
letnio
به سردی، پایین
ادامه...
بِه سَردی، پایین
دیکشنری لهستانی به فارسی
lehnen
تکیه دادن، لاغر
ادامه...
تِکیِه دادَن، لاغَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
lernen
یاد گرفتن، یاد بگیرند
ادامه...
یاد گِرِفتَن، یاد بِگیرَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
leunen
تکیه دادن، لاغر
ادامه...
تِکیِه دادَن، لاغَر
دیکشنری هلندی به فارسی
letal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
letal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
setan
شیطانی، دیو
ادامه...
شِیطانی، دیو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
letni
با بی میلی، به صورت حادّ، بی روح، بی مزّه، سرد و گرم، سرد شدن
ادامه...
با بی مِیلی، بِه صورَتِ حادّ، بی روح، بی مَزِّه، سَرد و گَرم، سَرد شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
lenen
قرض دادن، قرض گرفتن
ادامه...
قَرض دادَن، قَرض گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی