معنی lelah - جستجوی لغت در جدول جو
lelah
بی میل، خسته، خسته شدن
ادامه...
بی مِیل، خَستِه، خَستِه شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
lemah
ضعیف
ادامه...
ضَعیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan melelahkan
به طور طاقت فرسا، خسته کننده، فرساینده
ادامه...
بِه طُورِ طاقَت فَرسا، خَستِه کُنَندِه، فَرسایَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan lelah
خسته گونه، خسته
ادامه...
خَستِه گونِه، خَستِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelelahan
خسته، خستگی، خستگی پذیری، فرسوده، بی حال
ادامه...
خَستِه، خَستِگی، خَستِگی پَذیری، فَرسودِه، بی حال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidaklelahan
بی خستگی، خسته نیست
ادامه...
بی خَستِگی، خَستِه نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melelahkan
خسته کردن، طاقت فرسا، خسته کننده، سخت کوشانه، پرزحمت، سخت
ادامه...
خَستِه کَردَن، طاقَت فَرسا، خَستِه کُنَندِه، سَخت کوشانِه، پُرزَحمَت، سَخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kurus dan lelah
فرسوده، لاغر و خسته
ادامه...
فَرسودِه، لاغَر و خَستِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara melelahkan
سختی آور، طاقت فرسا، خسته کننده
ادامه...
سَختی آوَر، طاقَت فَرسا، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tak kenal lelah
بی وقفه، خستگی ناپذیر، پایدار
ادامه...
بی وَقفِه، خَستِگی ناپَذیر، پایدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tanpa lelah
بی پایان، خستگی ناپذیر، بی وقفه، به طور بی وقفه و بدون خستگی
ادامه...
بی پایان، خَستِگی ناپَذیر، بی وَقفِه، بِه طُورِ بی وَقفِه و بِدونِ خَستِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی