معنی layanan - جستجوی لغت در جدول جو
layanan
خدمت، خدمات
ادامه...
خِدمَت، خِدمات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kawanan
گروه، گلّه
ادامه...
گُروه، گَلِّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jalanan
خیابانی، خیابان
ادامه...
خیابانی، خیابان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
larangan
ممنوعیت
ادامه...
مَمنوعِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dayanak
تکیه گاه، استراحت
ادامه...
تِکیِه گاه، اِستِراحَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kazanan
برنده، برنده شدن
ادامه...
بَرَندِه، بَرَندِه شُدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
lafazan
پرگویی، پچ پچ کردن
ادامه...
پُرگویی، پِچ پِچ کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yanan
سوزان، سوزاندن
ادامه...
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
laana
شیطانی، نفرین، دنیء
ادامه...
شِیطانی، نِفرین، دَنیء
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kemampuan layanan
قابلیّت خدمت، قابلیت های خدماتی
ادامه...
قابِلیَّتِ خِدمَت، قابِلِیَت های خِدماتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی