جدول جو
جدول جو

معنی lasciare - جستجوی لغت در جدول جو

lasciare
اجازه دادن، ترک، ترک کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

انداختن، پرتاب، پرتاب کردن، راه اندازی کردن، ریختن، نیزه انداختن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
باز کردن گره ها، باز کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
چمن زدن، چمن زنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پایین زدن، لگد زدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
شکار کردن، شکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
راه پیمایی کردن، راهپیمایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
اسکی کردن، اسکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تکّه کردن، تراشه، تکّه تکّه شدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ردّپا گذاشتن، ردّی از خود باقی بگذار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
زخم برداشتن، جای زخم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ارث گذاشتن، میراثی به جا بگذار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
انداختن، رها کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی