جدول جو
جدول جو

معنی lanciare - جستجوی لغت در جدول جو

lanciare
انداختن، پرتاب، پرتاب کردن، راه اندازی کردن، ریختن، نیزه انداختن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تعادل برقرار کردن، تعادل، متعادل کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
اجازه دادن، ترک، ترک کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
باز کردن گره ها، باز کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
چمن زدن، چمن زنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پایین زدن، لگد زدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
شکار کردن، شکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
حمله کردن، راه اندازی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
راه پیمایی کردن، راهپیمایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
خوردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
کمبود داشتن، خانم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
موشک زدن، پرتاب موشک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
انداختن، پرتاب از آسمان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
عدم تعادل کردن، عدم تعادل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی