معنی lambat - جستجوی لغت در جدول جو
lambat
تنبل، کند
ادامه...
تَنبَل، کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
laat
دیر، ترک
ادامه...
دیر، تَرک
دیکشنری هلندی به فارسی
berbicara lambat
با لحن کشیده حرف زدن، آهسته صحبت کن
ادامه...
با لَحن کِشیدِه حَرف زَدَن، آهِستِه صُحبَت کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergerak lambat
کندرو، کند حرکت می کند
ادامه...
کُندرُو، کُند حَرَکَت مِی کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lebih baik terlambat daripada tidak datang sama sekali
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن، دیر رسیدن بهتر از اصلاً نیامدن
ادامه...
دیر رِسیدَن بِهتَر اَز هَرگِز نَرِسیدَن، دیر رِسیدَن بِهتَر اَز اَصلاً نَیامَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keterlambatan
دیرکرد، تأخیر، تأخیر
ادامه...
دیرکَرد، تَأخیر، تَأخیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelambatan
کندی
ادامه...
کُندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memperlambat
کند کردن
ادامه...
کُند کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan lambat
کند، به آرامی
ادامه...
کُند، بِه آرامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lebat
پرپشت، سنگین
ادامه...
پُرپُشت، سَنگین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lamban
به طور تنبلانه، کند
ادامه...
بِه طُورِ تَنبَلانِه، کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lament
سوگواری، سیاست، نوحه، نوع، شیون، نشانگر
ادامه...
سوگواری، سیاسَت، نَوحِه، نُوع، شِیوَن، نِشانگَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
lamber
لیسیدن
ادامه...
لیسیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lembab
مرطوب
ادامه...
مَرطوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lembap
مرطوب
ادامه...
مَرطوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lembut
نرم، ملایم، لطیف بودن
ادامه...
نَرم، مُلایِم، لَطیف بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
limbah
ضایعات، زباله
ادامه...
ضایِعات، زُبالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hambar
بی طعم، بی مزّه، بی مزّه بودن، بی روح
ادامه...
بی طَعم، بی مَزِّه، بی مَزِّه بودَن، بی روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lamba
لیسیدن
ادامه...
لیسیدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
terlambat
با تأخیر، دیر، دیرآمد
ادامه...
با تَأخیر، دیر، دیرآمَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی