معنی kłująco - جستجوی لغت در جدول جو
kłująco
به طور گزنده، بیش از حد
ادامه...
بِه طُورِ گَزَندِه، بیش اَز حَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
trująco
به طور سمّی، سخت
ادامه...
بِه طُورِ سَمّی، سَخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
klejąco
چسبنده
ادامه...
چَسبَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
kojąco
آرامش بخش، بی حرکت
ادامه...
آرامِش بَخش، بی حَرَکَت
دیکشنری لهستانی به فارسی