معنی kwaśny - جستجوی لغت در جدول جو
kwaśny
اسیدی، مخمّر، ترش
ادامه...
اَسیدی، مُخَمِّر، تُرش
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
uważny
محتاط، غریب، مراقب، مراقبت، دقیق
ادامه...
مُحتاط، غَریب، مُراقِب، مُراقِبَت، دَقیق
دیکشنری لهستانی به فارسی
kwaśnić
ترش کردن، اسیدیته
ادامه...
تُرش کَردَن، اَسیدیته
دیکشنری لهستانی به فارسی
owalny
بیضوی، بیضی شکل، بیضی، بت پرستی
ادامه...
بَیضَوی، بَیضی شِکل، بَیضی، بُت پَرَستی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ważny
معتبر، اعتبار، مهمّ، قابل توجّه است
ادامه...
مُعتَبَر، اِعتِبار، مُهِمّ، قابِلِ تَوَجُّه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی