معنی kuć - جستجوی لغت در جدول جو
kuć
آب شدن فلز، ذوب شد
ادامه...
آب شُدَنِ فِلِز، ذُوب شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
żuć
جویدن، گاز گرفتن
ادامه...
جَویدَن، گاز گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
kłuć
پرچم زدن، تحریک پذیر
ادامه...
پَرچَم زَدَن، تَحریک پَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
kuu
مرکزی، اصلی، غالب، اصلی کردن
ادامه...
مَرکَزی، اَصلی، غالِب، اَصلی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
przekuć
نفوذ کردن، چکیدن
ادامه...
نُفوذ کَردَن، چِکیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی