جدول جو
جدول جو

معنی kutokea - جستجوی لغت در جدول جو

kutokea
رخ دادن، رخ دهد، محقّق شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تخم گذاری کردن، متّهم نشدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بخشیدن، دادن، پیشنهاد دادن، تحویل دادن، اهدا کردن، پراندن، دفع کردن، استخراج کردن، اعطا کردن، منتشر کردن، ارائه دادن، بازگشت، تفریق کردن، تفریق، تهیّه کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نجات دادن، ذخیره کردن، صرف کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مالیات گرفتن، شارژ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اراده داشتن، خوٰاستن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عادت دادن، عادت کن، آداپته کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سرگشتگی، گم شدن، کم رنگ شدن، کمرنگ، رنگ پریدگی، از دست دادن، گمشده، گم کردن، هدر شده، منحرف شدن، ناپدید شدن، هدر رفته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
استنباط کردن، اشاره
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خطا ناپذیری، اشتباه نشود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تخلیه کردن، آزاد کردن، اخراج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کافی بودن، به اندازه کافی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم وقوع، اتّفاق نمی افتد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
برجسته بودن، تولید کنند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناپدید شدن، ناپدید می شوند، فرّار، انقراض، ناپدید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناتوانی، قادر نبودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حمایت کردن، دفاع کند، دفاع کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بیگانه کردن، کنار نیامدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکاف ایجاد کردن، سوراخ کردن، سوراخ کاری، نافذ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نادرستی، نامناسب بودن، بی فایده بودن، نامناسبی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مضطرب شدن، مشعل، بی خبری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خارج شدن، از
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دریافت کردن، برای دریافت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خالی کردن، دادن، دفع، ترشّح کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پختن، پخت، کباب پز کردن، برشته کردن، بر تست کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی