برجسته شدن، لرزیدن، لرزش، بیقرار بودن، ترسیدن، لرزان، سنگین کردن، لرزنده، ناپایدار بودن، گلوگیر صحبت کردن، دمدمی، حرکت دادن
بَرجَستِه شُدَن، لَرزیدَن، لَرزِش، بیقَرار بودَن، تَرسیدَن، لَرزان، سَنگین کَردَن، لَرزَنده، ناپایدار بودَن، گَلوگیر صُحبَت کَردَن، دَمدَمی، حَرَکَت دادَن