kutawala سلطه داشتن، مسلّط شدن، حکومت کردن، حکم دادن ادامه... سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شُدَن، حُکومَت کَردَن، حُکم دادَن دیکشنری سواحیلی به فارسی