جدول جو
جدول جو

معنی kutawala - جستجوی لغت در جدول جو

kutawala
سلطه داشتن، مسلّط شدن، حکومت کردن، حکم دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سلطه، مدیریّت، سلطه کامل، حکمرانی، ولایت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نگاه کردن، برای تماشا، مشاهده کردن، زل زدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پراکنده کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مقدّس کردن، تصفیه کننده، محفوظ کردن، پاک کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رئیس مآب، حاکم
دیکشنری سواحیلی به فارسی