معنی kurus - جستجوی لغت در جدول جو
kurus
لاغر، نازک، لاغری
ادامه...
لاغَر، نَازُک، لاغَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
lurus
راست، مستقیم
ادامه...
راست، مُستَقیم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kudus
مقدّس
ادامه...
مُقَدَّس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kurum
نهاد، سازمان
ادامه...
نَهَاد، سازِمان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kuru
خشک
ادامه...
خُشک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kurus dan lelah
فرسوده، لاغر و خسته
ادامه...
فَرسودِه، لاغَر و خَستِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kurusha roketi
موشک زدن، پرتاب موشک
ادامه...
موشَک زَدَن، پَرتابِ موشَک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kurusha mawe
سنگ پرتاب کردن، پرتاب سنگ
ادامه...
سَنگ پَرتاب کَردَن، پَرتاب سَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kurusha
انداختن، پرتاب کردن
ادامه...
اَنداختَن، پَرتاب کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
dengan tampilan kurus
به طور پژمرده، با نگاهی نازک
ادامه...
بِه طُورِ پَژمُردِه، با نِگاهی نَازُک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekurusan
لاغری
ادامه...
لاغَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی