معنی kunci - جستجوی لغت در جدول جو
kunci
کلیدی، کلید
ادامه...
کِلیدی، کِلید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kinci
بدبین، انتقام جو، کینه توز
ادامه...
بَدبین، اِنتِقام جو، کینِه توز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kundi
جناح، گروه
ادامه...
جِناح، گُروه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
membuka kunci
باز کردن قفل
ادامه...
باز کَردَن قُفل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terkunci
قفل شده، قفل شده است
ادامه...
قُفل شُدِه، قُفل شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی