معنی kumulatif - جستجوی لغت در جدول جو
kumulatif
مجموعی، تجمّعی
ادامه...
مَجموعی، تَجَمُّعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kumulativ
به طور تجمّعی، تجمّعی، جمعاً، مجموعی
ادامه...
بِه طُورِ تَجَمُّعی، تَجَمُّعی، جَمعاً، مَجموعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
cumulatif
مجموعی، تجمّعی
ادامه...
مَجموعی، تَجَمُّعی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cumulatief
جمعاً، تجمّعی، مجموعی، به طور تجمّعی
ادامه...
جَمعاً، تَجَمُّعی، مَجموعی، بِه طُورِ تَجَمُّعی
دیکشنری هلندی به فارسی
secara kumulatif
جمعاً، به صورت تجمّعی، به طور تجمّعی
ادامه...
جَمعاً، بِه صورَتِ تَجَمُّعی، بِه طُورِ تَجَمُّعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی