جدول جو
جدول جو

معنی kumudu - جستجوی لغت در جدول جو

kumudu
توانستن، برای استطاعت
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرمان دادن، دستور دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عشق ورزیدن، عبادت کردن، پرستش کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هدف گذاری کردن، هدف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جبران کردن، برای توبه کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مقاوم، دائمی، پایدار، آخرین بودن، ماندگار، دوام
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بوسیدن، برای بوسیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بازگشتن، بازگشت، تکرار، عقب نشینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مربوط به، در مورد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ترور کردن، برای کشتن او
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کثیف، دانه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سنگریزه ای، شنی، شنزار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مقرون به صرفه بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی