kudhoofisha فلج کننده، تضعیف شود، معلولیت دادن، تضعیف کردن، ضعیف کردن ادامه... فَلَج کُنَندِه، تَضعیف شَوَد، مَعلولِیَت دادَن، تَضعیف کَردَن، ضَعیف کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی