معنی krótki - جستجوی لغت در جدول جو
krótki
کوتاه، نزدیک بینی
ادامه...
کوتاه، نَزدیک بینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
krótko
به طور مختصر، به طور خلاصه، خنثیٰ، به طور کوتاه، کوته فکر، با اختصار، محکم
ادامه...
بِه طُورِ مُختَصَر، بِه طُورِ خُلاصِه، خُنثیٰ، بِه طُورِ کوتاه، کوتَه فِکر، با اِختِصار، مُحکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
kritik
انتقاد
ادامه...
اِنتِقاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kritik
بحرانی، انتقادی، حیاتی
ادامه...
بُحرانی، اِنتِقادی، حَیاتی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی