معنی krytycznie - جستجوی لغت در جدول جو
krytycznie
انتقادی، حمل و نقل
ادامه...
اِنتِقادی، حَمل و نَقل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
krytyczny
بحرانی، بسیار مهمّ است
ادامه...
بُحرانی، بِسیار مُهِمّ اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezkrytycznie
به طور بی انتقاد، بی پروا
ادامه...
بِه طُورِ بی اِنتِقاد، بی پَروا
دیکشنری لهستانی به فارسی
hiperkrytycznie
به طور انتقادی، فقط
ادامه...
بِه طُورِ اِنتِقادی، فَقَط
دیکشنری لهستانی به فارسی