معنی koszt - جستجوی لغت در جدول جو
koszt
هزینه
ادامه...
هَزینِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kosztowny
گران، عزیز
ادامه...
گِران، عَزیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
kosztować
هزینه داشتن، خلع سلاح هسته ای
ادامه...
هَزینِه داشتَن، خَلع سِلاح هَستِه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
zwrot kosztów
بازپرداخت، پول را برگرداند
ادامه...
بازپَرداخت، پول را بَرگَرداند
دیکشنری لهستانی به فارسی