معنی korup - جستجوی لغت در جدول جو
korup
فاسد
ادامه...
فاسِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
korupsi
فساد
ادامه...
فَساد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
korupcyjny
فاسد، پوسیدگی
ادامه...
فاسِد، پوسیدِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
korupcyjność
فسادپذیری، فساد
ادامه...
فَسادپَذیری، فَساد
دیکشنری لهستانی به فارسی
korupcjonista
فاسد، منحطّ
ادامه...
فاسِد، مُنحَطّ
دیکشنری لهستانی به فارسی
korupcja
فساد، تباهی، فسادگری، فصاحت
ادامه...
فَساد، تَباهی، فَسادگَری، فَصاحَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
pelaku korupsi
فاسد، عاملان فساد
ادامه...
فاسِد، عامِلان فَساد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak dapat terkorupsi
به طور غیرقابل فساد، فساد ناپذیر
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ فَساد، فَساد ناپَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
skorupa
لایه سازی، یک لایه اعمال کنید
ادامه...
لایِه سازی، یِک لایِه اِعمال کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
secara koruptif
به طور فاسد، فاسد
ادامه...
بِه طُورِ فاسِد، فاسِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara korupsi
رشوه گیرانه، فاسد
ادامه...
رِشوِه گیرانِه، فاسِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara korup
به طور فاسد، فاسد
ادامه...
بِه طُورِ فاسِد، فاسِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی