معنی korozyjny - جستجوی لغت در جدول جو
korozyjny
خورنده، چرمی
ادامه...
خورَندِه، چَرمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
korozyjnie
به طور خورنده، پنجمین
ادامه...
بِه طُورِ خورَندِه، پَنجُمین
دیکشنری لهستانی به فارسی
korozyon
خوردگی
ادامه...
خُوردِگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
antykorozyjny
ضدّ خوردگی، ضدّ عفونی کننده
ادامه...
ضِدِّ خُوردِگی، ضِدِّ عُفونی کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی