معنی korektor - جستجوی لغت در جدول جو
korektor
ویراستار، موقعیت سردبیر
ادامه...
ویراستار، مُوقِعِیَت سَردَبیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kolektor
جمع آور، گردآورنده
ادامه...
جَمع آوَر، گِردآوَرَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Korrektor
ویراستار، مصحّح
ادامه...
ویراستار، مُصَحِّح
دیکشنری آلمانی به فارسی
korektif
اصلاحی
ادامه...
اِصلاحی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Direktor
مدیر، کارگردان
ادامه...
مُدیر، کارگَردان
دیکشنری آلمانی به فارسی
dyrektor
مدیر
ادامه...
مُدیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
korekta
تصحیح، تنظیم، درست است
ادامه...
تَصحِیح، تَنظِیم، دُرُست اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی