معنی korektif - جستجوی لغت در جدول جو
korektif
اصلاحی
ادامه...
اِصلاحی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
korrektiv
به طور اصلاحی، اصلاحی
ادامه...
بِه طُورِ اِصلاحی، اِصلاحی
دیکشنری آلمانی به فارسی
korektor
ویراستار، موقعیت سردبیر
ادامه...
ویراستار، مُوقِعِیَت سَردَبیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
kreatif
خلّاق
ادامه...
خَلّاق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
koreksi
تصحیح، درست است، تأیید
ادامه...
تَصحِیح، دُرُست اَست، تَأیید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
korekta
تصحیح، تنظیم، درست است
ادامه...
تَصحِیح، تَنظِیم، دُرُست اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
secara korektif
به طور اصلاحی، به صورت اصلاحی
ادامه...
بِه طُورِ اِصلاحی، بِه صورَتِ اِصلاحی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی