معنی konvensional - جستجوی لغت در جدول جو
konvensional
متداول، متعارف
ادامه...
مُتَداوِل، مُتِعارِف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
convencional
متداول، متعارف
ادامه...
مُتَداوِل، مُتِعارِف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
convencional
متداول، متعارف
ادامه...
مُتَداوِل، مُتِعارِف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Conventional
متداول، متعارف
ادامه...
مُتَداوِل، مُتِعارِف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
konvensionalitas
مرسوم بودن، متعارف بودن
ادامه...
مَرسوم بودَن، مُتِعارِف بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakkonvensionalan
غیرمتعارف بودن
ادامه...
غِیرِمُتِعارِف بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara konvensional
به طور مرسوم، به صورت متعارف
ادامه...
بِه طُورِ مَرسوم، بِه صورَتِ مُتِعارِف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak konvensional
غیر متعارف
ادامه...
غِیرِ مُتِعارِف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی