معنی kokmuş - جستجوی لغت در جدول جو
kokmuş
بوی بد، فاسد
ادامه...
بوی بَد، فاسِد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
korkmuş
ترسان، ترسیده، ترسانده
ادامه...
تَرسان، تَرسیدِه، تَرسَاندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
doğmuş
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
donmuş
یخ زده، منجمد شده
ادامه...
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
solmuş
کمرنگ، محو شده است، پژمرده
ادامه...
کَمرَنگ، مَحو شُدِه اَست، پَژمُردِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
komut
فرمان
ادامه...
فَرمان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
komşu
همسایه
ادامه...
هَمسایِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
koku
بو
ادامه...
بو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی