معنی kojąco - جستجوی لغت در جدول جو
kojąco
آرامش بخش، بی حرکت
ادامه...
آرامِش بَخش، بی حَرَکَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kojący
آرام بخش، خزش، آرامش بخش
ادامه...
آرام بَخش، خَزِش، آرامِش بَخش
دیکشنری لهستانی به فارسی
gorąco
با شور و اشتیاق، به وجد آمده، با حرارت، با حسادت، داغ، گرما، گرم، با شدّت، وحشیانه
ادامه...
با شور و اِشتیاق، بِه وَجد آمَدِه، با حَرارَت، با حَسادَت، داغ، گَرما، گَرم، با شِدَّت، وَحشیانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
kłująco
به طور گزنده، بیش از حد
ادامه...
بِه طُورِ گَزَندِه، بیش اَز حَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
klejąco
چسبنده
ادامه...
چَسبَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niepokojąco
به طور ناراحت کننده، جذّاب، نگران کننده، مزاحم، آزاردهنده، ناخوشایند، ناراحت کننده، با ناراحتی
ادامه...
بِه طُورِ ناراحَت کُنَندِه، جَذّاب، نِگَران کُنَندِه، مُزاحِم، آزاردَهَندِه، ناخُوشایَند، ناراحَت کُنَندِه، با ناراحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی