معنی kohesif - جستجوی لغت در جدول جو
kohesif
چسبنده، منسجم
ادامه...
چَسبَندِه، مُنسَجِم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
cohésif
چسبنده، منسجم
ادامه...
چَسبَندِه، مُنسَجِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kohäsiv
چسبنده، منسجم
ادامه...
چَسبَندِه، مُنسَجِم
دیکشنری آلمانی به فارسی
korosif
سوزاننده، خورنده
ادامه...
سوزانَندِه، خورَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
koersif
زورآور، اجباری
ادامه...
زورآوَر، اِجباری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
posesif
مالکانه، دارایی
ادامه...
مالِکانِه، دارایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cohesief
چسبنده، منسجم
ادامه...
چَسبَندِه، مُنسَجِم
دیکشنری هلندی به فارسی